دیداری دوباره با صادق هدایت


در بیست و چند سال گذشته؛ بی اعتناء به محدودیت هائی که در جمهوری اسلامی برای انتشار آثار هدایت بوجود آمد، شمار کتاب هایی که درباره هدایت در ایران منتشر شده، بسیار بیشتر از کتابهایی است که در بیست و هفت سال پس از مرگ وی در دوره گذشته درباره او نوشته و منتشر شد.
حتی جلوگیری از انتشار آثار او نیز در جمهوری اسلامی آنچنان ممکن نشد که مخالفان "حاجی آقا" و "علویه خانم" آرزوی آن را داشتند.
در سالهای اول پس از انقلاب و پس از فراغت از یورش ادبیات سیاسی به جامعه ایران، فضا علیه هدایت سنگین تر شد.
در سالهای دهه 60 ، که فروش آثار مارکسیستی در جامعه ممنوع و احزاب زیر شدیدترین پیگردها قرار گرفتند، سخن گفتن از هدایت هم بطور تلویحی ممنوع شد. شاید نخستین بار این مجله آدینه بود که در خرداد 66 در گفتگویی با زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری از هدایت سخن به میان آورد و از هدایت در مطبوعات سخن گفت.

خاطرات فرزانه از صادق هدایت
خاطرات مصطفی فرزانه، تحت نام آشنایی با صادق هدایت و با عنوان « هدایت چه می گفت؟ » در تهران منتشر شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این کتاب برای نخستین بار در سال 1988 و در خارج از کشور نوشته شده بود.
پیش از آن، در سال 1983 حسن طاهباز در آلمان یادبود نامه ای به مناسبت هشتادمین سال تولد هدایت منتشر کرده بود.
در این نامه یادبود، جمال زاده خاطراتی از هدایت نقل کرده بود و مطلب کوتاهی از سرلشکر عیسی هدایت درباره برادرش صادق.

کنفرانس صادق هدایت و ادبیات فارسی

چاپ تازه توپ مرواری
شاید توپ مرواری هدایت حساسیت برانگیزترین اثر او در جمهوری اسلامی باشد. اثری که در ایران اجازه تجدید انتشار و انتشار کامل در زمان رژیم گذشته نیافت اما به همت دکتر محمد جعفر محجوب در سوئد منتشر شد.
این چاپ از توپ مرواری از دو جهت اهمیت داشت. نخست آنکه توپ مرواری هیچگاه با اجازه رسمی در داخل کشور چاپ نشده و از این رو در ایران نسخه کامل و سالمی از آن در دست نبود و با چاپ دکتر محجوب نسخه نسبتاً کامل و سالمی از آن به دست آمد و دیگر آنکه استاد توضیحات جالبی در پایان کتاب آورده است که برای همه بویژه کسانی که با اوضاع و احوال و شرایط و اصطلاحات آن دوره آشنا نیستند، بسیار مفید است و به درک کتاب کمک می کند.
شاید این نکته نیز گفتنی باشد که دکتر محجوب از آن رو دست به انتشار توپ مرواری زد که پیش از آن چاپ دیگری از این نوشته هدایت توسط ایرج بشیری در آمریکا منتشر شده بود که قابل اعتماد نبود و دیدن آن نسخه استاد را کمی عصبانی کرده بود.
توپ مرواری که جدال برانگیزین اثر هدایت با خرافات مذهبی است  در سال 1358 بصورت غیر مجاز و با نام « هادی صداقت » انتشار یافت. این نسخه شتاب زده و قاچاقی تاریخ انتشار و نام ناشر نداشت، تنها نام گنگ و نامفهوم « انتشارات 333 » بر پشت جلد دیده می شد. می گویند تیراژ توپ مرواری در آن چاپ 100 هزار نسخه و بیشتر بوده است.
همزمان با چاپ غیر مجاز توپ مرواری کتاب دیگری نیز به همان شیوه در تهران انتشار یافت که نوشته هایی از هادی صداقت نام داشت. در این کتاب « البعثة الاسلامیه الی البلاد الافرنجیه »، « زمهریر دوزخ »، « نمونه هایی از توپ مروارید» و « درباره زبان فارسی » یکجا و در کتاب کم حجمی گرد آمده بود.

 دیگر کوشندگان خارج از ایران
از کوشش های دیگر خارج از کشور باید از کارهایی یاد کرد که ناصر پاکدامن در پاریس منتشر کرده است. یکی از این کارها صادق هدایت، 82 نامه به حسن شهید نورایی است که شاید از هر مجموعه دیگری که درباره هدایت منتشر شده، اهمیت بیشتری داشته باشد زیرا جز آنکه برای اولین بار انتشار یافته، این نامه ها به دوستی نوشته شده است که رفیق گرمابه و گلستان هدایت بود و از لا به لای آن می توان به کنه افکار هدایت پی برد.
کار دیگری که از پاکدامن در پاریس انتشار یافته وغ وغ ساهاب است که در آن مولف تمام نوشته های مربوط به این کتاب هدایت را جمع آوری کرده و با کاریکاتورهایی از اردشیر محصص برای غزیه ( قضیه) ها همراه کرده است.

آخرین کاری که در خارج از کشور درباره صادق هدایت انجام شده کاری است که ایران شناس برجسته روس، کمیسارف که خود از دوستان صادق هدایت بوده انجام داده است.
این کتاب به زبان روسی است و هنوز به فارسی بر گردانده نشده است.
کمیسارف یکی از آخرین کسان هنوز در حیات است که با هدایت روابط ادبی داشته.
 

بازگشت هدایت به ایران
 اما در داخل کشور تا سال 1370 احتمالاً هیچ نوشته ای از خود هدایت چاپ نشد. گویا نخستین بار محمد بهارلو بود که در مجموعه داستان های کوتاه ایران، داستان فردا ی هدایت را گنجانده بود. اما یک سال بعد از آن داستان یک روح نوشته دکتر سیروس شمیسا نخستین کتابی بود که درباره بوف کور منتشر شد.

پس از آن در سال 1372 کتاب محمد علی همایون کاتوزیان با عنوان صادق هدایت از افسانه تا واقعیت در تهران انتشار یافت و با استقبال اهل فرهنگ مواجه شد. این کتاب را کاتوزیان به انگلیسی نوشته و در لندن و نیویورک منتشر کرده بود اما ترجمه آن را خانم فیروزه مهاجر در ایران چاپ و منتشر کرد.
کتاب دیگری نیز از کاتوزیان با عنوان صادق هدایت و مرگ نویسنده در تهران منتشر شد که از کتاب اول کم اهمیت تر نبود. پس از آن بوف کور هدایت نوشته همان مولف در سال 1373 انتشار یافت.
به این ترتیب دکتر محمد علی همایون کاتوزیان را باید یکی از پر کارترین نویسندگانی به حساب آورد که در سالهای پس از انقلاب درباره هدایت کار کرده اند.

از کتابهای چاپ شده درباره هدایت در سال 73 از کتاب دیگری نیز باید یاد کرد که بر مزار صادق هدایت نام داشت و تالیف یوسف اسحاق پور بود که توسط باقر پرهام ترجمه و منتشر شد.
از این زمانها اندک اندک برخی آثار هدایت نیز اجازه انتشار یافتند چنانکه در سال 1372 مجموعه ای از آثار صادق هدایت که چند داستان نویسنده را در بر داشت، به همت محمد بهارلو در تهران انتشار یافت. این کتابی بود که یکی دو سال در اداره سانسور ماند و اجازه انتشار نیافت تا آنکه ناشر راهی برای آن پیدا کرد و با مقدمه ای که رضا داوری اردکانی و محسن سلیمانی بر آن نوشتند، اجازه انتشار آن صادر شد. دو سال بعد، در سال 1374 بهارلو مجموعه نامه های هدایت را منتشر کرد که در آن بیش از 200 نامه گردآوری شده بود. دویست نامه ای که حدود نیمی از آنها برای اولین بار منتشر می شد.
در سال 76 سیروس طاهباز نویسنده و مترجم معروف که بیشتر عمر خود را صرف تحقیق در احوال نیما کرد، زندگی و آثار هدایت را انتشار داد که در آن نمونه ای از آثار، «یاد بیدار» نوشته پرویز داریوش، «نامه های نیما به هدایت» و داستان «فاخته چه گفت نیما» چاپ شده و به شیوه کارهای طاهباز حاوی عکس ها و اسناد قابل توجهی است.

بوف کور هدایت نیز برای اولین بار بعد از انقلاب در تهران چاپ و منتشر شد، اما این چاپی بود که بوف کور را قیمه قیمه کرده بود، عینهو لکاته ای که در بوف کور قطعه قطعه می شود و در چمدانی به وسیله مرد خنزرپنزری به خرابه های ری منتقل می گردد. می گویند ناصر پاکدامن در پاریس سر به سر این چاپ گذاشته و مطلب طنز آمیزی در باره آن منتشر کرده است.
به هر صورت از آثار دیگر هدایت، مجموعه سگ ولگرد و اصفهان نصف جهان در سال 77 باز هم به کوشش محمد بهارلو منتشر شد. کتاب اخیر مقدمه خوبی از حسن رضوی داشت که میزبان هدایت در سفر اصفهان بود و هدایت کتاب خود را در طول همین سفر در سال 1311 نوشت یا مقدمات نوشتن آن را فراهم کرد.

شاید این توضیح بد نباشد که حسن رضوی را با دکتر تقی رضوی که او هم اصفهانی و دوست هدایت بود و با وی روابط دوستی و ادبی داشت، نباید اشتباه کرد. حسن رضوی کارمند بانک ملی بود و با هدایت زمانی آشنا شد که نویسنده بوف کور پس از بازگشت از پاریس در بانک ملی مشغول به کار شده بود.

نوشته های فراموش شده صادق هدایت کتاب دیگری بود که در سال 76 مریم دانایی برومند منتشر کرد. ارزیابی آثار و آرای صادق هدایت نیز کتاب دیگری
است که همان مولف در همان سال انتشار داد. همچنین کتاب دیگری نیز با نام صادق هدایت در بوته نقد و نظر از سوی مریم دانایی برومند انتشار یافت که مجموعه از مقالات درباره هدایت بود.
کار دیگری که در سال 77 منتشر شد تأویل بوف کور نوشته دکتر محمد تقی غیاثی استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران بود که با ادبیات آشنایی داشت و ترجمه های خوبی از ادبیات فرانسه منتشر کرده بود. اثر شاپور جورکش نیز با نام زندگی، عشق و مرگ از دیدگاه صادق هدایت در همین سال انتشار یافت.

در سال 78 نیز دست کم دو کتاب درباره هدایت منتشر شد که یکی از آنها کتاب قابل بحثی بود. این کتاب را دکتر بهرام مقدادی منتشر کرد که عنوان آن هدایت و سپهری بود. این دو نام در این کتاب هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند بلکه مولف دو مقاله مفصل، یکی درباره هدایت و دیگری درباره سپهری را در کنار یکدیگر قرار داده و به صورت کتابی منتشر کرده
بود. کتاب دیگر نابغه یا دیوانه نام داشت که محمود طلوعی منتشر کرد؛ کاری که در آن بیشتر دیدگاههای منفی نسبت به آثار هدایت دنبال شده است.
در سال 79 جهانگیر هدایت ( برادر زاده صادق هدایت) نگاهی، حسرتی و آهی را منتشر کرد که آلبوم عکس های صادق هدایت بود. انتشار این عکس ها از آن جهت اهمیت داشت که مخاطب را از طریق عکس ها با لمحه ها و برهه هایی از زندگی نویسنده بوف کور آشنا می کرد.

زندگی و آثار هدایت نام کتابی بود که در سال 80 از مولف نامدار از صبا تا نیما ، یحیی آرین پور، منتشر شد. در این کتاب ترجمه ها، نامه ها، نمایشنامه ها و آثار مهم صادق هدایت نقد و بررسی شده و سبک کار هدایت نیز مطرح شده است. دلیل انتشار این کتاب در واقع این است که مطالب مربوط به هدایت که قبلاً در کتاب معروف از صبا تا نیما چاپ شده بود پس از انقلاب برای تجدید چاپ، اجازه انتشار نمی یافت و ناگزیر حذف شد.
 
از این رو ناشر کتاب ( زوار ) آن مطالب را به همراه مطالب دیگری به صورت کتاب مستقلی چاپ کرد تا در اختیار همگان باشد. من و هدایت نیز نام کتاب دیگری بود که در همان سال فردین نظری منتشر کرد. اما مهمترین آثاری که در این سال منتشر شد نوشته های دکتر محمد صنعتی بود که با عنوان صادق هدایت و هراس از مرگ و تحلیل های روانشناختی در هنر و ادبیات انتشار یافت.
کتاب دوم تنها به هدایت اختصاص نداشت و تحلیل سه قطره خون را در کنار مقالات دیگر در بر داشت. از مرز انزوا هم که مجموعه ای از کارت پستال های هدایت بود در همین سال به همت جهانگیر هدایت منتشر شد.

در سال بعد (1381 ) جهانگیر هدایت سه قطره خون را به همراه 50 سال نقد و نظر درباره آن چاپ کرد. همچنین رباعیات خیام را با عنوان خیام صادق منتشر کرد، همچنانکه صادق هدایت، ملحدی با سلوک عارفانه توسط حمید تجریشی در همین سال انتشار یافت. ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که جهانگیر هدایت در سال 78 انسان و حیوان و فرهنگ عامیانه مردم ایران را به چاپ سپرده بود.
اینها شمه ای از کارهایی است که درباره هدایت در سالهای پس از انقلاب چاپ شده است. یقیناً آثار دیگری نیز در این زمینه در ایران و خارج از ایران منتشر شده
 که بی اطلاع مانده ایم                
             
 
نظرات 4 + ارسال نظر
سمیه دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:11 ب.ظ http://www.sianor.blogsky.com

وبلاگ خیلی خوبی داری من خیلی دوست دارم راجع به هدایت بیشتر بدونم حتما بهت سر میزنم

سمیه سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:06 ق.ظ http://www.sianor.blogsky.com

ممنونم موفق باشی

داش اکل چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 04:48 ب.ظ

چقدر هولناکست وقتی که مرگ هم ادم را نمیخواهد.

سمیه پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.sianor.blogsky.com

چرا ابدیت نمی کنی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد